Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - ممانعت امام جمعه مشهد از برگزاري کنسرت باعث کاهش نفوذ روحانيت شد!
سرويس سياست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشي روزانه در لابه‌لاي اخبار و مطالب رسانه‌هاي کشور است. ما درباره اين خوانش البته تحليل‌ها و پيشينه‌هايي را نيز در اختيار مخاطبان محترم مي‌گذاريم. 7:30 هر روز با بسته ويژه خبري-تحليلي مشرق همراه باشيد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


***
ممانعت امام جمعه مشهد از برگزاري کنسرت باعث کاهش نفوذ روحانيت شد!

سيدحسين موسوي تبريزي، فعال اصلاح‌طلب و دبير تشکلي موسوم به مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم، به تازگي در بخشي از يک مصاحبه که سايت جماران آنرا بازنشر داد با تأکيد بر اينکه نفوذ روحانيت در ميان مردم کم شده! گفته است:
«ائمه‌جمعه از ابتداي انقلاب دولت‌ها و مسئولان را نقد مي‌کردند اما الان ما مي‌بينيم برخي امامان جمعه در جزئيات امور هم دخالت مي‌کنند. در استاني مي‌خواهند اسم ورزشگاهي انتخاب کنند، امام جمعه ناخرسند مي‌شود. در حالي که نامگذاري يک باشگاه قاعده و قانون دارد؛ مسئول قانوني دارد. حتي اگر اعتراضي داريم، بايد از راه خودش انجام دهيم. اگر به برگزاري کنسرت اعتراض داريم، از مسير قانوني اعتراض کنيم. مثلاً به وزارت ارشاد بگوييم يا بگذاريم مجلس تصميم‌گيري کند. در مجلس، نمايندگان مردم تصميم مي‌گيرند و هيچ تصميمي به تنهايي گرفته نمي‌شود. به نمايندگان هم مردم رأي داده‌اند. اين طوري شأن امام جمعه و وزارتخانه حفظ مي شود. مشکل ما اين است که انتقادها را از مسير غير صحيح مي‌گوييم و انتظار داريم هر چيزي که ما مي‌خواهيم، انجام شود. مي‌خواهيم در هر چيز دخالت کنيم و هر چيز را به دين نسبت بدهيم. خب در اين صورت مردم هم از ما و هم از دين فاصله مي‌گيرند.»
او در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود نيز مي‌گويد: چيزي را که مي‌شود راحت حل کرد خيلي براي خودمان مشکل کرديم. چرا بايد امام جمعه در امور کنسرت دخالت کند؟ مراجع هم صراحتاً در اين باره چيزي نگفتند و مردم فکر مي‌کنند از مراجع فتوا گرفته شده است.
يا در مشهد يا قم يک نفر از رهبر معظم انقلاب بپرسد که آيا مي‌شود در اين شهرها کنسرت گذاشت يا نه؟ اين بحث تمام شود...حکومت بايد تکليف خود را با اين موضوعات روشن کند. همان گونه که درباره قمه زدن عمل شد. با اين که عده‌اي از مقدسين عبادت مي‌دانستند. دست‌شان درد نکند که مي‌گويند براي امام حسين(ع) قمه زدن ممنوع است؛ يک روز هم بايد بگويند طبل و دهل هم ممنوع شود. اگر کنسرت‌ها هم در برخي شهرها ممنوع است، اعلام کنند. آن موقع به گردن مراجع هم نمي‌افتد و مردم هم به روحانيت بدبين نمي‌شوند.[1]
*ما دقيقا نمي‌دانيم چهره‌هاي جريان چپ که سابقه قابل نقدي در زمينه مسائل ديني و مقدسات دارند؛ با چه دلايلي فرض خود مبني بر کاهش نفوذ روحانيت در جامعه ايران و يا بدبين شدن مردم به روحانيت را اثبات مي‌کنند؟!
في‌الواقع اگر نگوييم که در اين قضيه هم شيطنتي در کار است! اما بايد گفت که اتفاقاً چيزي که مردم را به روحانيت معزز بدبين مي‌کند؛ رفتارهاي سياست‌بازانه و توجيه مقولات ديني و اجتماعي به نفع جريان سياسي خاص است.
کما اينکه مردم ديده‌اند که چهره‌هايي از همين جريان، حتي با لباس روحانيت اما از اين گفته‌اند که «ما کنسرت را از امام مجتبي(ع) ياد گرفته‌ايم»[2]، «ما ايراني‌ها شاد نيستيم چون حسين(ع) را محور قرار داده‌ايم[3]»، «امام راحل قصد اصلاح شاه را داشت نه براندازي او را»!، «فقه شيعه نشاني از سيره امام علي(ع) و نهج‌البلاغه ندارد»و...
مثلا همين فرد چند سال قبل طي اظهاراتي گفته بود: «ما حتي يک بار هم نمي‌بينيم که امام در مورد زنان گفته باشد که بايد حتما حجاب داشته باشند.»[4]
آيا بديهي نيست که مردم با ديدن همين حرف‌هاست که 16 سال است در هيچ انتخاباتي بصورت اکثريتي به اصلاح‌طلبان رأي نداده‌اند و حتي خود اعاظم اصلاح‌طلب از اين مي‌گويند که ارتباطشان با مجامع مذهبي و هيئت‌ها يک ارتباط منقطع و يا ضعيف است؟!
به نظر مي‌رسد کسي که ارتباطش و نفوذش با مردم و در مردم کم شده اصلاح‌طلبان معمم و مکلا هستند نه روحانيت اصيل و ارزشي!
خاصّه اينکه به اذعان دوست و دشمن، روحانيت اصيل، امروز پرشورتر و گسترده‌تر از صدر انقلاب در جبهه‌هاي مختلف اعم از دفاع از حرم منافع نظام اسلامي تا سفرهاي تبليغي و اردوهاي جهادي و محروميت‌زدايي و جنگ نرم حضور دارد و هنوز هم مانند سال‌هاي جنگ تحميلي، بيشتر از سايرين خود را ذبيح مردم و اسلام و انقلاب قرار داده است و در نگاه مردم روحانيون بيش از ساير قشرها مورد اعتماد هستند.
***
افشاي راز بزرگ روحاني توسط دهباشي؛ آن حرف‌هاي انتخاباتي اکاذيب بود

حسين دهباشي، فعال سياسي و رسانه‌اي و کسي است که در ايام انتخابات سال 92 به رئيس جمهور روحاني مشاوره مي‌داد و مستندهاي تبليغاتي روحاني را نيز هم‌او کارگرداني کرد.
جملات مشهور رئيس جمهور روحاني مثل «من سرهنگ نيستم، حقوقدانم» و «هم چرخ سانتريفيوژها بايد بچرخد هم چرخ زندگي مردم» نيز از فرامين دهباشي بوده‌اند.
او اما بعدها به منتقد دولت تبديل شد و در انتخابات اخير هم از آقاي روحاني حمايت نکرد...
دهباشي که حالا بعنوان چهره منتقد دولت شناخته مي‌شود، روز گذشته در توييتر اعلام کرد که به دليل انتشار يک يادداشت در نقد وزير بهداشت، متهم به افترا و نشر اکاذيب شده و دادگاه نيز او را به 4 ماه حبس محکوم کرده است.
اين فعال سياسي و رسانه‌اي کشورمان در ادامه اما با کنايه درباره سخنراني‌هاي انتخاباتي سال 92 رئيس‌جمهور که خود مسئول تنظيمشان بوده، نوشته است:
«راستش را بخواهيد حقير اتهام نشر اکاذيب را کاملا لايق خود دانسته و در پيشگاه مردم شريف ايران بسيار شرمنده است واگر به همين کيفر دنيوي اکتفا شده و جزاي اخروي نباشد، حضرت حق‌تعالي را سخت شاکر
البته نه از بابت فقره اخير. که از جهت آن اکاذيبي که ساده‌دلانه در سخنان دوستان مي‌نهاد»!
*درباره حکم حبس حسين دهباشي و اعتراف صادقانه او دو نکته مهم مد نظر است.
اول اينکه دولت درست در روزهايي که به رأي‌العين شاهد عبور اصلاح‌طلبان از رئيس‌جمهور روحاني و اعتراضات سلبريتي‌هاست، بايد تدبير به خرج مي‌داد و يک چهره منتقد را حواله به زندان نمي‌داد.
چه در اين صورت بر حجم فضاي سنگين فعلي عليه دولت، افزوده خواهد شد.
و دوم اينکه به نظر مي‌رسد جريان دولتي با زلزله‌هايي مثل «ديوانگي خواندن اعتماد به آمريکا»، «ابراز اينکه بيان خزانه خاليست، گِرا دادن به دشمن محسوب مي‌شود» و اينک با کنايه سليس حسين دهباشي مبني بر اينکه متون آن سخنراني‌هاي دوستان! حاوي اکاذيب بوده است؛ آينده سياسي سردي خواهد داشت.
گفتنيست، محمدباقر نوبخت، سخنگوي دولت در جديدترين مصاحبه مطبوعاتي خود در جمع خبرنگاران درباره ماجراي عبور از روحاني و «پشيماني» گفته است: اوضاع به اين صورت که در فضاي مجازي جلوه داده مي‌شود، نيست. مردم هنوز دولت را دوست دارند و اگر عده‌اي عنوان مي‌کنند که پشيمان هستند به نظر مي‌رسد بايد از آنان پرسيد که شما کي رأي داديد؟ شايد خيلي از آنان جزو کساني نباشند که رأي داده بودند.
به گزارش فارس، او با اشاره به شکل‌گيري کمپين ما پشيمان هستيم در فضاي مجازي، افزود: دولت متعلق به همه مردم است و ما از نظرات مردم آگاه هستيم اما مي‌دانيم که عده‌اي لباس نقد پوشيدند و هيچگاه در کنار دولت و ملت نبودند پس آنهايي که امروز گفته‌اند ما پشيمان هستيم بايد از آنان پرسيد که چه زماني راي دادند که امروز پشيمان شدند.[5]
مخاطبان محترم مي‌توانند متن «گفت‌وگوي انتقادي دهباشي با مشرق پيرامون دولت آقاي روحاني» را در اينجا بخوانند.
***
پيتزا مي‌خوريم تا به گراني تخم مرغ اعتراض کنيم!

طي روزهاي اخير و پس از رخدادهايي مثل افزايش قيمت تخم مرغ و يا طرح‌هاي دولت براي افزايش قيمت نان و سوخت؛ انتقادهاي وسيعي از دولت شکل گرفته است و منتقدين با اشاره به مفهومي به نام «وجود بحران اقتصادي در ايران» دولت را به سبب اين تصميمات شماتت مي‌کنند.
انتقاداتي که برخي درست و برخي غلط هستند...
مثلا اگرچه برخي تصميمات دولت مثل افزايش عوارض خروج از کشور يک تصميم منطقي به نظر مي‌رسد اما رخدادهايي مثل افزايش يک شبه قيمت تخم مرغ با هيچ توجيهي پذيرفته نيست.
در کنار اين رخدادها اما يک فرايند عجيب به نحو بارزي خود را به رخ مي‌کشد و آن اعتراضات برخي کساني به گراني تخم‌مرغ است که دغدغه اصلي آنها پيتزا است نه مقولاتي مثل نان و تخم مرغ!
*اگرچه اين موضوع شايد در نگاه اول، کمي غامض به نظر بيايد اما جاي اين سؤال وجود دارد که چرا تندترين اعتراضات به ماجراي گراني چيزي به نام «قوت لايموت» و مقولاتي مثل نان و تخم مرغ از سوي کساني صورت مي‌گيرد که اندک دقتي در زيست پيراموني آنها و ظهور و بروزشان در شبکه‌هاي اجتماعي نشان مي‌دهد که اين افراد در حدّي از برخورداري از زندگي هستند که گران شدن چند توماني تخم مرغ براي آنها يک شوخي است!
آدم‌هايي که در صفحات اجتماعي آنها فراوان تصاوير و نوشته‌هايي از جشن‌ها و خاطرات دورهمي‌هاي خانوادگي و دوستانه پيدا مي‌شود که در آن غذاي اصلي نه تخم مرغ که پيتزاست. اما چيزي که در نوشته‌هاي سياسي همين افراد پررنگ است اعتراض به گراني نان و... است.
در پاسخ به چراي اين سؤال ممکن است گفته شود که اين افراد براي آدم‌هاي کم‌برخوردار ديگر دلسوزي مي‌کنند!
اما اين حرف نمي‌تواند حقيقت داشته باشد چون روشنفکر واقعي در ميان مردم و کنار مردم و شبيه مردم است.
روشنفکر واقعي يا به گفته مقام معظم رهبري «روشنفکر متعهد» کسي نيست که قوت غالبش مثلا پيتزا و فعاليت روزمره‌اش گردش در فضاي مجازي باشد اما مدعي وجود بحران‌هاي اقتصادي بزرگ و منجر به موت در ايران و يا مثلا مدعي شيوع گرسنگي ميان مردم باشد.
به سخن ديگر اينکه اگرچه حتما کساني هستند که به نان شب محتاج‌اند و با اينکه به گفته مقام معظم رهبري بيکاري حتي يک نفر نيز اسباب شرمندگي است اما بايد پذيرفت مردم واقعي يا به عبارتي مردمي که قوت غالبشان غذاهايي مثل نان و تخم مرغ است؛ قاعدتا انقدر دغدغه دارند که نمي‌توانند در اينستاگرام و توييتر و کامنت‌هاي ذيل مطالب اينترنتي پيگير مطالباتشان باشند و کمپين مجازي تشکيل بدهند و اگر هم نظري داشته باشند، آنرا را صرفاً در انتخابات‌ها اعلام مي‌کنند.
به نظر مي‌رسد برخي تقلّاهاي خواسته يا ناخواسته براي دلسوزي براي مردم چندان واقعي نباشند و نتيجه‌اي هم که از آنها عايد مي‌شود؛ معرفي يک مفهوم جعلي از مردم است.
گفتنيست، بنا بر تعاليم اسلامي مي‌توان دريافت که وظايف مردم در قبال مردم، هرگز از وظيفه حکومت نسبت به مردم کمتر نيست. مثلا در تفکر اسلامي اگرچه حکومت وظيفه دارد که زمينه زيست و معيشت اقتصادي سالم و مطلوب براي مردم را بوجود بياورد اما در کنار آن، اعضاي جامعه نيز غير از مباحث «خمس» و «زکات» اما به کمک مالي به ديگران در قبال سه اصل «انفاق»، «احسان» و «صدقه» نيز امر شده‌اند.
دستوراتي که برخي از آنها حتي خانواده‌هاي برخوردار را نيز مد نظر قرار داده و خواسته است که در قالب‌هايي مثل «احسان» به رفاه بهتر آنها توسط ساير شهروندان معاضدت و کمک شود.
به نظر مي‌رسد در صورت اهتمام جدي جامعه به اين مقولات؛ بخش اعظمي از مشکلات اقتصادي مبتلي‌به جامعه مرتفع شود.
***
1_https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-823149
2_http://fna.ir/2KWKLW
3_mshrgh.ir/786986
4_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931020001202
5_ http://fna.ir/a37hwt

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۸۲۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هنری که لاکچری شده!

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی میرزاباقری ـ مسئله گرانی موضوعی نیست که کسی از آن خبر نداشته باشد و حتی پولدار‌ها هم از وضعیت گرانی می‌نالند. هر روز یک کالایی گران می‌شود، یک روز گوشت، یک روز نوبت مرغ است، یک روز نوبت میوه و روز دیگر گرانی مسکن و. هر روز یک موضوع در اقتصاد ما مطرح و به چالش تبدیل می‌شود.

این گرانی‌ها به فرهنگ هم رسوخ پیدا کرده و به کنسرت‌ها هم کشیده شده است. بلیت کنسرت‌ها از روز‌های اول سال به حدود یک میلیون تومان هم رسیده و این سوال مطرح است که طی یک ماه گذشته مگر چه اتفاقی افتاده که بلیت کنسرت به صورت چراغ خاموش این همه افزایش قیمت داشته است؟

برگزاری کنسرت در بسیاری از جوامع امری رایج به شمار می‌رود و سالانه هنرمندان مطرح موسیقی در فصول مختلف سال در فستیوال‌ها و یا تور‌های کنسرت خود روی صحنه می‌روند؛ بدین ترتیب مردم می‌توانند با حضور در این کنسرت‌ها اوقات خوشی را تجربه کنند. هرچند که کنسرت رفتن حداقل در ژانر‌های عامه‌پسند در سایر کشور‌ها امری عادی به شمار می‌رود و کنسرت رفتن بجز در ژانر‌های اپرا یا کلاسیک کالایی لوکس به شمار نمی‌آید، اما با بالا رفتن نرخ تورم، مردم عادی کمتر می‌توانند در یک کنسرت شرکت کنند.

نکته تلخ ماجرا اینجاست که گرانی‌ها وافزایش نامتعارف هزینه‌ها از سبد فرهنگی خانواده‌های ایرانی کاسته و بیشترین ضربه را به اهالی فرهنگ و هنر وارد کرده و کنسرت‌های چند صد هزار تومانی باعث شده خیلی از خانواده‌ها خط قرمزی دور اینگونه برنامه‌های فرهنگی و شاد بکشند. در حال حاضر ارتباط با موسیقی فقط با دانلود و شنیدن آهنگ از سایت‌های رسمی و غیررسمی اتفاق میفتد و فقط کسانی که توانایی مالی دارند می‌توانند به کنسرت بروند.

باید قبول کرد که کنسرت هم به کالایی لوکس و لاکچری تبدیل شده که دیگر همگان امکان استفاده از این شرایط را ندارند و افزایش قیمت بلیط باعث شده مخاطبان بالقوه کنسرت‌هاهرگز به مخاطب فعال بدل نشوند و نیز از مخاطبان بالفعل موسیقی کاسته شود که در دراز مدت به نفع هیچکسی نیست.

وقتی بلیت کنسرتی حدود ۹۰۰ هزارتومان باشد، یک خانواده چهار نفره باید سه میلیون و ۶۰۰ هزارتومان هزینه کند. با احتساب پایه حقوق یک کارمند یا کارگر مطابق با پایه دستمزد وزارت کار، این رقم یک سوم میزان حقوقشان است.

گران شدنی هر کالایی منجر به ریزش مخاطبان آن کالا یا خدمات است، اما مردم مجبورند خود را با این شرایط وفق دهند و خود را با این شرایط سازگار کند نه اینکه عادت کنند و افزایش قیمت‌ها باعث حذف کالای فرهنگی از سبد خانوار‌ها شده است.

به هر حال با توجه به شعار امسال امیدواریم حتی مردم در صحنه هنر هم دخیل شوند و حتی برگزاری جشنواره‎‌های موسیقی هم به بخش خصوصی واگذار شود و ارگان‌ها، بنیاد‌ها و سازمان‌های مربوطه با توجه به نام‌گذاری سال ۱۴۰۳ به عنوان «جهش تولید با مشارکت مردم» از سوی رهبر انقلاب برای کمک به تولید آثار ارزشمند هنری قدم برداردند.

اگر هزینه فعالیت‌های فرهنگی بالا رود و اگر سینما و موسیقی کشور تعطیل شود، چه چیزی از فرهنگ باقی می‌ماند؟

البته همه تقصیر‌ها را نباید به گردن قیمت بلیت کنسرت انداخت و باید فرآیند اقتصادی برگزاری کنسرت‌ها هم اصلاح شود تا شاهد حضور همه اقشار جامعه در کنسرت‌ها باشیم.

باید قبول کرد که کنسرت‌ها تثیر بالایی در شادی‌بخشی دارند و باید پیش از هر چیزی برای ایجاد این شادی زیرساخت‌های اصلی مانند سالن‌های مناسب ایجاد شود و سپس با حمایت‌های دولتی نرخ قیمت بلیت‌ها را کنترل کرد تا عامه مردم بتوانند حداقل سالی دو بار به کنسرت بروند و از شادی‌های جمعی محروم نشوند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • پیامک بی‌پاسخ آشنا به لیلاز درباره فایل صوتی ظریف
  • رئیس جمهور: خط مشی دولت،‌ گفتمان امام و رهبری/ برخی دنبال برجام دو و سه بودند
  • پیامک بی پاسخ حسام الدین آشنا به لیلاز درباره فایل صوتی ظریف
  • ببینید | افشاگری یک اقتصاددان از نقشه دولت برای گرانی دلار
  • اعتراض «لاپید» به گرانی فزاینده در سرزمین‌های اشغالی
  • برگزاری یادواره روحانی شهید سیروس در لنده
  • روایت حسن روحانی از مخالفت امام خمینی با مرتبط کردن سازمان اطلاعاتی با رهبری و بیت ایشان
  • اعتراف استاندار روحانی به موفقیت دولت رئیسی
  • گرانی پوشاک اسلامی از دغدغه‌های مردم شده است
  • هنری که لاکچری شده!